AS-i : مخفف عبارت Actuator-sensor interface که یک ولتاژ سطح پایین 2 سیمه تولید می کند و برای ارتباط دستگاه های دیجیتال و آنالوگ به کار می رود.
BSAP : مخفف عبارت Bristol Standard Asynchronous Protocol که توسط شرکت بریستول بابکاک توسعه داده شده است. این پرتوکل برای ارتباط همزمان در شبکه های محلی سرعت بالا و ارتباط غیر همزمان برای شبکه های کم سرعت با وسعت زیاد مناسب است. و از آن می توان به صورت master/slave در شبکه استفاده کرد.
: CC-Link Industrial Networks توسط CLPA پشتیبانی می شود.
: CIP مخفف عبارت Common Industrial Protocol که می تواند به عنوان لایه کاربردی مشترک با DeviceNet و CompoNet و ControlNet و EtherNet/IP استفاده شود.
: Controller Area Network که در بسیاری از شبکه ها مانند CANopen و DeviceNet پیاده سازی شده است.
: ControlNet این پروتوکل یکی از زیر شاخه های CIP است که توسط شرکت آلن بردلی توسعه یافته است.
: DeviceNet این پروتوکل یکی از زیر شاخه های CIP است که توسط شرکت آلن بردلی توسعه یافته است.
: DF-1 از این پرتوکل در PLCهای سری 5 ، SLC-500 و MicroLogix آلن بردلی استفاده می شود.
: DirectNet برای ارتباط بین PLCها استفاده می شود.
: EtherCAT مخفف عبارت Ethernet for Control Automation Technology یک سیستم مبتنی بر اترنت با کارایی بسیار بالا است. هدف از توسعه EtherCAT به روز رسانی داده های اترنت در زمان کوتاه با خطای کم و هزینه سخت افزار پایین بود.
: EGD مخفف عبارت Ethernet Global Data که در PLCهای فانوک (fanuc) استفاده می شود.
: EtherNet/IP که IP مخفف عبارت Industrial Protocol یا پروتکل صنعتی است. این پروتکل یکی از کاربردهای CIP است که توسط راکول (Rockwell) توسعه یافته است.
: Ethernet Powerlink یک پروتکل باز (open protocol) است که توسط گروه Ethernet POWERLINK Standardization یا (EPSG) مدیریت می شود.
: FINS که متعلق به شرکت امرن (omron) است و در بیشتر شبکه های صنعتی (به عنوان مثال اترنت) استفاده می شود.
FOUNDATION fieldbus
: HART Protocol مخفف عبارت Highway Addressable Remote Transducer Protocol یک پیاده سازی اولیه از فیلدباس و برای استفاده در شبکه هایی که از سطح آنالوگ 4-20 میلی آمپر استفاده می کنند بسیار عالی است. این پروتکل توسط شرکت Rosemount و در سال 1986 توسعه یافته است.
: HostLink Protocol یک پروتکل متعلق به شرکت امرن (omron) است و در بیشتر لینک های سریال استفاده می شود.
: Interbus یک پروتکل ارتباطی بین لینک های سریال است. این پروتکل بخشی از PROFINET IO است.
: MACRO Fieldbus کنترل حرکت با حلقه بصری که توسط شرکت Delta Tau Data Systems توسعه یافته است.
: MECHATROLINK یک پروتکل باز است که توسط شرکت Yaskawa توسعه یافته است.
: MelsecNet این پروتکل توسط شرکت میتسوبیشی الکتریک پشتیبانی می شود.
Modbus PEMEX
: Modbus Plus این پروتکل در شبکه هایی که از ارتباط RS485 استفاده می کنند مورد استفاده قرار می گیرد و از استاندارد رمز عبور (token) برای تبادل اطلاعات استفاده می کند.
: Modbus این پروتکل توسط شرکت اشنایدر الکتریک در سال 1979 و برای کنترل PLCها توسعه داده شده است. این پروتکل قادر است تا تقریباً 240 دستگاه را پشتیبانی کند. معمولاً از این پروتکل در شبکه هایی که یک سمت کامپیوتر به عنوان ناظر و در سمت دیگر یک ارسال کننده اطلاعات مانند RTU قرار دارد استفاده می شود.
به عنوان مثال می توان به سیستم کنترل نظارتی و اکتساب داده ها (SCADA) اشاره کرد.
: OSGP مخفف عبارت Open Smart Grid Protocol یک پروتکل با استفاده گسترده در دستگاههای هوشمند شبکه شده که طبق استاندارد ISO/IEC 14908.1 ساخته شده اند است.
: Optomux یک پروتکل شبکه سریال (RS-422/485) که اصالتاً توسط شرکت Opto در سال 1982 توسعه یافته است. این پروتکل جزو پروتکل ها متن باز است و در طول زمان برای استفاده در اتوماسیون صنعتی بهینه شده است.
: PieP یک پروتکل فیلدباس به صورت متن باز است.
: Profibus مخفف عبارت Process Field Bus یک استاندارد برای ارتباط فیلدباس در شبکه های صنعتی است که اولین بار در سال 1989 توسط BMBF (بخش آموزش و پژوهش آلمان) پیشنهاد شد و سپس توسط شرکت زیمنس استفاده شد. این پروتکل به صورت متن باز نیست.
: PROFINET IO از این پروتکل برای شبکه های کامپیوتری که در شبکه های صنعتی به کار می روند استفاده می شود. پروفی نت از استانداردهایی مثل TCP/IP و اترنت استفاده می کند. ساختار ماژولار پروتکل پروفینت به کاربر این اجازه را می دهد تا در کاربردهای مختلف از امکانات مختلف این پروتکل استفاده کند.
: RAPIEnet مخفف عبارت Real-time Automation Protocols for Industrial Ethernet
: Honeywell SDS مخفف Smart Distributed System که توسط شرکت "هانی ول" توسعه داده شده است. و در حال حاضر توسط شرکت Holjeron ساپورت می شود. این پروتکل مبتنی بر اترنت است.
: SERCOS interface مخفف عبارت serial real-time communication system interface یک رابط دیجیتال است توسط شرکت SERCOS که برای کنترل حرکت و کنترل درایور سرووهای دیجیتال بهینه شده است.
: SERCOS III نسخه سوم مبتنی بر اترنت از استاندارد ارتباط زمان واقعی (real-time) شرکت SERCOS است.
: GE SRTP برای PLCهای فانوک به کار گرفته می شود.
: Sinec H1 برای تجهیزات زیمنس استفاده می شود.
: SynqNet این پروتکل توسط شرکت Danaher در سال 2001 توسعه داده شده است. این پروتکل برای ارتباط همزمان بین چندین دستگاه از جمله کنترل حرکت ، درایورهای سروو ، درایورهای موتورهای پله ای و ماژول های I/O طراحی شده است.
: TTEthernet یک تکنولوژی ارتباط کامپیوترهای تحت شبکه است که توسط شرکت TTTech Computertechnik AG برای استفاده در هواپیماها و دیگر برنامه های کاربردی زمان واقعی (real-time) به بازار عرضه شده است.
انتقال اطلاعات در صنعت
مقدمه:
در سالهاي اخير مسئله بر قراري ارتباط در پروسه هاي صنعتي رشد چشمگيري داشته است. پيش از اين ارتباط درصنعت و پرو سه هاي كنترل صنعتي به فرستادن سيگنال از جانب يك مركز كنترل به مركز فرماندهي خلاصه مي شد، اما امروزه تمام كنترل كننده هاي كوچك و بزرگ (PLCs) در هر نقطه اي از فيلد كه باشند بايد با يكديگر و در نهايت بامركزكنترل مربوط به خود ارتباط بر قرار كنند و همين امر باعث پيچيده شدن هرچه بيشتر سيستمهاي ارتباطي خواهد شد.
PLC ها امروزه طوري طراحي و سا خته مي شوند كه بجز وظيفه اصلي و مهم خود كه همان اجراي فرامين كنترلي تعريف شده و كنترل اتو ماتيك يك پروسه صنعتي است، بتوانند موارد مهم ديگري از قبيل برقراري ارتباط با مركز كنترل و ديگر كنترل كننده هاي داخل فيلد را نيز بر عهده بگيرند. بنابراين در ساختار داخلي آنها پيش بيني هاي لازم جهت استفاده از ابزار ها و لوازم خاص ارتباطي صورت گر فته است.
به عنوان مثال مي توانيم يك سيستم PLC كه در محل خط توليد قرار دارد و توسط ترمينال مخصوص شبكه محليLAN(Local area network) به ماشينهاي مركز كنترل كه در محل اتاق كنترل كار خانه قرار دارند،متصل كنيم و از همانجا ، PLC را كنترل كنيم.
مثلا مي توانيم بهPLC فرمان دهيم تا رو تين كنترلي مربوط به توليد قطعه اي خاص را اجرا كرده ، فرامين آنرا صادر كندو همچنين بر روند كل پروسه نظارت كامل داشته باشد.
سپس نفر بعدي كه در شيفت بعدي فعاليت مي كند ، مي تواند يك گزارش كامل از چگونگي كنترل پروسه توسطPLC مورد نظر را تهيه كرده و از روي آن تعداد قطعات سالم و خراب و حتي زمانهاي از دست رفته و تلف شده در حين توليد را محاسبه كند.
مركز تعميرات كارخانه نيز مي تواند با استفاده از روشهاي ارتباطي و مخابراتي ، از بروز اشكال در هريك از ماشينهاي كار خانه اطلاع حاصل كرده و پرسنل تعمير كاري را جهت رفع اشكال اعزام دارد، مركز تعميرات حتي مي تواند با اطلاع داشتن از وضعيت كليه ماشينهاي خراب، اولويت تعمير را به هر كدام از آنها واگذار كند.
شبكه هاي محلي در محيط هاي صنعتي امروزه امكان استفاده هاي مختلفي را براي بخش ها و قسمت هاي مختلف كارخانه فراهم آورده اند،به عنوان مثال سيستم شبكه محلي كامپيوتر ها بين بخش هاي مختلف كارخانه كه شامل امكانات پست الكترونيكي و انتقال اطلاعات بين كارمندان است،مي تواند در كنار شبكه هاي صنعتي PLC ،روي لينك شبكه محلي LAN قرار گيرد و يك سيستم ارتباطي جامع را پديد آورد.
معماري شبكه:
در سالهاي اخير توليد كنندگان تجهيزات الكترونيكي و خصوصا سازندگان كنترلر ها و PLCها متو جه ساخت سيستمهاي ارتباطي شده اندو اغلب آنها را ههايي را براي ارتباط بين سيستم هاي كنترل ساخت خو دشان پيشنهاد مي كنند.
اما با گذشت زمان و پيشرفت روز افزون صنايع و رشد چشمگير آنها استفاده از يك نوع كنترلر و PLC در تمام سطوح كارخانه اي بزرگ امري غير ممكن مي نمايد و بنابراين بايد چاره اي انديشيد تا كنترلرها وPLCهاي مختلف از مارك ها و مدل هاي مختلف كه هر كدام به كنترل سيستمي خاص مي پردازند(مثل كنترلر دستگاههاي CNCيا روباتهاي مونتاژگر) بتوانند با يگديگر ارتباط بر قرار كنند
بنابراين مدلي جامع متشكل از هفت لايه مجزا،به نام مدل ISO براي تعريف شبكه در نظر گرفته شد،.
تمام تجهيزات الكترونيكي در زمينه شبكه هاي ارتباطي امروزه از يك يا چند لايه از اين مدل استفاده مي كنند و فعاليتهاي ارتباطي خود را تحت پوشش اين استاندارد قرار داده ا ند. در اين بخش سعي خواهيم كرد كه تو ضيح مختصري در مورد هر يك از لايه ها به شما ارائه دهيم.
لايه فيزيكي(Physical Layer):
ساده ترين لايه موجود لايه فيزيكي است كه در موردشرايط جابجايي سيگنال هاي الكتريكي در طول خطوط و ما بين ابزار هاي مختلف شبكه به بحث مي پردازد.
نوع و شرايط كابل ها و سيم هاي ارتباطي و انواع سيگنال هاي مختلف مثل سيگنالهاي و پالسهاي on/offو شرايط انتشار آنها در اين بخش مورد بحث قرار مي گيرند،
اما مقوله تشخيص خطا و رفع آن در محدوده كاري لايه فيزيكي نمي باشدو تنها در مورد رابطه هاي فيزيكي كه كانال هاي مختلف را به هم مرتبط مي كنند، صحبت مي كند.
لايه ديتالينك(Data link Layer):
اين لايه در تركيب با لايه فيزيكي مي تواند ضريب اطمينان كار با شبكه را تا حد بسيار زيادي بالا ببرد، زيرا اين لايه به بحث در مورد تشخيص خطا ياError Detection مي پردازدو همچنين پس از پرداختن به مقوله تشخيص خطا در امر رفع ان خطا نيز راه حل هاي مناسبي را ارائه خواهد كرد.
بنابراين بحث در مورد Error Detectionو Error Recovery از مباحث مربوط به اين بخش مي باشد.همچنين موارد ديگري نظير كنترل جريان اطلاعات ياData Flow كه شامل نكاتي از قبيل زمان شروع و پايان ارسال و دريافت اطلاعات، تعاريف مربوط به بسته بندي ياPackage اطلاعات (طول كلمه ديتا و چگونگي شروع و خاتمه ان) تعاريف مربوط به زمان بندي بر قراري ارتباط جهت ارسال و دريافت اطلاعات ، چگونگي اعلام دريافت اطلاعات با و بدون خطا توسط گيرنده،تعاريف مربوط به زمان لازم براي ماندن در حالت انتظار جهت دريافت و ارسال اطلاعات و مواردي ديگرشبيه به اينها هستندنيز در حوزه كار لايه ديتالينك قرار دارد.
لايه شبكه(Net work Layer):
كار اين لايه ارائه يك مكانيزم مناسب و كارآمد براي شبكه سراسري است در واقع اين لايه يك مكانيزم ارائه اطلاعات براي لايه انتقال دهنده آنها ارائه مي دهد،مثل شبكه اي از چند PLC مختلف كه اطلاعات كلي خودشان را به يك كامپيوتر اصلي ارائه مي دهند.
لايه شبكه از تركيب سخت افزار و نرم افزار هاي مناسب براي ارائه پروتكل هاي كارامد ارتباطي نظير X.21,X.25,X.75 استفاده كرده و مناسب ترين روش هاي فشرده سازي اطلاعات جهت دستيابي به سرعت هاي بالاتر ارتباطي را ارائه مي دهد.
لايه انتقال(Transport Layer):
اين لايه در مورد اتصال وارتباط يك شبكه با شبكه اي ديگر صحبت مي كند،در واقع از اين لايه به بعد،شبكه خيلي تخصصي تر و دقيق تر شده و هركدام مي توانند پيچيدگي هاي خاص خو دشان را داشته با شند،اما اغلب شبكه داراي نكات بسيارمشابهي در سه لايه اوليه هستند.
در اين لايه همچنين درمورد استفاده از لايه هاي بالاترجهت نظارت بركار لايه هايپائين تربحث مي شود.
Session Layer
اين لايه در مورد برقراري يك جلسه ارتباطي از طريق شبكه، بين دو كاربر مختلف صحبت مي كند،بحث اصلي در مورد برقراري ارتباط، نگه داشتن آن در طول زمان تعيين شده و در نهايت قطع ارتباط در موقع لازم ، مي باشد.
به عنوان مثال دفتر تعميرات كارخانه مي تواند از طريق ارتباط با شبكه داخلي كارخانه با قسمت تداركات ارتباط برقرار كرده و مو قع خريد لوازم مورد نياز را گزارش دهد، استاندارد هاي تعريف شده براي اين لايه عبارتند از: CCITT,X212,ISO8326
Application Layer
اين لايه امكاناتي را جهت هماهنگ كردن تمام لايه ها با يكديگر جهت برقراري ارتباط و ارسال و دريافت اطلاعات با لايه ها و شبكه هاي ديگرارائه مي دهد و اگر اختلافي بين لايه هاي مختلف و سيستم هاي مختلف وجود داشته باشد، اين لايه مي تواند راه حلي مناسب جهت هماهنگي ارائه دهد.
به عنوان مثال فرض كنيد كه نرم افزاري خاص روي يكي از ترمينال هاي كارخانه در سال 1980نصب شده و هم اكنون نيز بكار خود ادامه مي دهد و نرم افزار ديگري مثل يك سيستم پست الكترونيكي در سال 1990 در شبكه دفتر كار خانه قرار گرفته،لايه application مي تواند مشكلات بر قراري ارتباط بين آنها را بر قرار كند.
استاندارهاي معروف لايه فيزيكي شبكه هاي صنعتي
RS-232 : معمولترين و همگاني ترين استاندارد لايه فيزيكي RS-232 مي باشد كه سير تكاملي آن از RS-232-C تا RS-232-F است. حداكثر انتقال داده به علت دامنه و ولتاژ زياد نسبت به پروتكل هاي ديگر كمتر است (حدود 115kbps ). حداكثر فاصله دو ايستگاه 16 متر است و دو نوع سيم بندي(9و 25 رشته) در آن استاندارد شده است .
ماوس ، صفحه كليد و مودم كامپيوترهاي شخصي از اين درگاه استفاده مي كنند.محدوده ولتاژ “1” منطقي در RS 232-C از 3- تا 15- و “ 0” منطقي از3+ تا 15+ است.
RS-449 : اين استاندارد جايگزين RS 232در سرعتهاي بالاتراز 20kbps شده است. دو نوع اتصال 9و 37 براي آن معرفي و استاندارد شده است. اين استاتدارد هم اكنون منسوخ شده است و ليكن هنوز برخي از دستگاهها براي ارتباطات از اين استاندارد استفاده مي كنند.
RS-530 : توسعه يافته RS-449 و RS- 232 است و براي سرعت هاي بالا تر از 20kbps مناسب است. اين استاندارد از خطوط بالانس وبراي اتصال ازDB-25 استفاده مي نمايند به هر دو صورت سنكرون و آسنكرون قابل استفاده است و مي تواند در دو حالت دو سويه و يك سويه كار كند. فاصله دو ايستگاه طبق استاندارد 60 متر است.
RS-423 : اين استاندارد در حقيت توسعه يافته RS 232 است تغييرات اساسي آن افزايش تعداد ايستگاهاي گيرنده ،مسافت ارسال و سرعت مي باشد.
اين پروتكل يك فرستنده را به چند گيرنده (تا ده ايستگاه) متصل مي كند و حداكثر فاصله انتقال داده براي آن 1200 متر است . يكي از عوامل محدود كننده سرعت Slew Rate است . بدين معنا كه دامنه ولتاژ در RS 232بالاست و به همين علت دست يافتن به سرعت بالا با توجه به خازن خط و پيچيدگي مدار مشكل است . براي افزايش سرعت لازم است دامنه سطوح و لتاژ كاهش يا بد . در همين راستا ولتاژ منطقي “1”در RS 423 برابر 3.6v- تا 6v- است و ولتاژ“0” منطقي برابر 3.6v تا 6v است . بدنبال اين تغيير، سرعت انتقال داده در RS 423 چهار برابر RS 232 است .
RS-422 : شباهت زيادي به RS 232دارد ولي تا 16گيرنده را پشتيباني مي كند. اين پروتكل كه از خطوط بالانس براي انتقال داده استفاده مي كند، اثر نويز پذيري را بشدت كاهش داده است . در ورودي گيرنده ها از تقويت كننده ديفرانسيل استفاده شده است لذا به نسبت حذف مد مشترك ، نويز از بين مي رود. بيشترين سرعت اين پروتكل در 3 متر فاصله ، برابر 10Mbps است حداكثر فاصله مي تواند 1200 متر باشد كه متناسب باآن سرعت كاهش مي يابد.
گيرنده و فرستنده بصورت ولتاژي كار مي كند(از سيگنالهايي با جنس ولتاژي استفاده مي كند)كه اين نوع رفتار باعث نويز پذيري بيشترنسبت به جريان مي شود.
RS-485 : بيش از 32 فرستنده و گيرنده را پشتيباني مي كند. در اين استاندارد مي توان بيش از يگ گره را به عنوان رئيس (Master)معرفي نمود زيرا مدارت سه وضعيتي هستند و با كمك يك مدار جانبي حالتهاي مختلف يك خط را كنترل مي كنند و به اين روش گره هم قابليت دريافت و هم ارسال خواهند داشت . در اين پروتكل انتقال داده به صورت جرياني انجام مي گيرد و بيشترين اعوجاج را در ورودي مي پذيرد. اثر نويز در انتقال جرياني كمتراز ولتاژي است زيرا ميزان انرژي كه بتواند جرياني را توليد كند و بر سيگنال جريان اثر بگذارد ، از معادل ولتاژي بيشتر است .
بيشترين مسافت براي ارسال داده 1200 متر و رعايت حداقل طول (30m)براي سيم رابط اتصال كابل شبكه به گذرگاه الزاميست. استفاده فراگير از RS 485باعث ساخت كارتهاي كامپيوتري و انواع مبدل براي اين پروتكل شده است.
گذرگاه H1 : اين استاندارد در IEC 1158-2تعريف شده است و با سرعت 31.25Mbps براي شبكه سازي سطوح بسيار اتوماسيون صنعتي يعني سنسور-محرك استفاده مي شود .سيم كشي بصورت زوج سيم بهم تابيده بطول 1900 متر و همچنين 32 دستگاه متصل ، كه از همان دو سيم تغذيه مي شود ، پياده سازي مي شوند. در صورتي كه حفاظت و اطمينان واقعي مورد نياز باشد، استاندارد، استفاده از4 دستگاه متصل به شبكه رامجاز مي داند. امروزه اين پروتكل در ميان استانداردهاي گذرگاههاي صنعتي جايگاهي ويژه پيدا كرده است.
گذرگاه H2 : گذرگاهي با سرعت بالا (حدود 100Mbps)است براي ايجاد شبكه در لايه مياني شبكه هاي صنعتي نظير لايه سلول مناسب است.
( Highway Addressable Remote Transducer) HART : يك پروتكل ارتباطي كه به صورت چشمگيري در صنعت مورد استفاده قرار گرفته استHART. از يك فركانس سطح پايين سينوسي براي انتقال داده ديجيتال به مقصد استفاده مي كند.
اين فركانس براي صفر و يك منطقي 1200Hz و2200Hz است سرعت انتقال داده در ان به 1200bps محدود مي شود كه ضعف عمده اين پروتكل ارتباطي است. مزاياي اين پروتكل عملكرد چند انشعابي، انتقال روي دو رشته سيم، كاركرد مناسب در محيطهاي پر نويز و قابليت برقراري ارتباط بين تجهيزات توليد كنندگان مختلف (Interoperability) مي باشد.
معرفي واسطهاي انتقال و عوامل موثر در انتخاب:
منظور از واسط انتقال ، نوعي اتصال فيزيكي ميان ايستگاهاي شبكه است كه به واسطه ان پيغام ها ميان دو يا چند استگاه ردو بدل مي شوند. معروف ترين واسطهاي انتقال در شبكه ها ، كابل كواكسيال، زوج سيم بهم تابيده و فيبرنوري مي باشند كه در ادامه خلاصه اي از ويژگيهاي انها بيان خواهد شد. واسطهايي همچون گيرنده هاي راديويي و مادون قرمز و همچنين خطوط انتقال تلفن و ماهواره ها نيز در برخي مواقع مورد استفاده قرار مي گيرند.
1- كابل كواكسيال: اين خط انتقال از يك هادي استوانه اي پر شده از دي الكتريك و يك هادي مركزي تشكيل شده است. اين واسط انتقال فيزيكي معمولا در اشكال 50،75،91 اهم توليد مي شوند. كه درشبكه هاي 10Mbps و 100Mbps بخوبي قابل استفاده هستند.براي مثال شبكه هاي محلي 10 base 5،10 base 2، 10 base T به ترتيب در فواصل 500، 200 و100متر مورد استفاده قرار مي گيرند.نويز پذيري كابل كواكسيال در مقايسه با انواع مسي ( نظير زوج سيم بهم تابيده) كمتر است. زيرا روكش مناسب تري براي آن استفاده مي شود. بنابراين جهت انتقال در فواصل نسبتا طولاني نيز استفاده مي شوند.
اين كابلها علاوه بر استفاده عمومي در انتقال ديجيتال شبكه هاي محلي (LAN) كه آن را base band گويند در ارسال داده هاي آنالوگ آنتن تلويزيون نيز بكار گرفته مي شود.اين نوع انتقال در اصطلاح broad band ناميده مي شود.
2- زوج سيم بهم تابيده: همچنان كه از نام آن پيداست از بهم تابيدن دو هسته مسي عايق دار تشكيل شده است و در نوع روكش دار يا STP و بدون روكش يا UTP توليد مي شود.درنوع روكش دار، برروي سيم هاي تابيده يك عايق مخصوص پيچيده مي شود كه در نوع بدون روكش تنها به يك روكش از جنس PTC اكتفا شده است.ETA/TIA پنج استاندارد را براي زوج سيم بهم تابيده بدون روكش پيشنهاد مي كند كه عبارتند از:cotegory1 تا cotegory5. نوع اول براي خطوط تلفن در دو رشته ،پيشنهاد و استاندارد شده است. نوع دوم به منظور انتقال داده در سرعت 4Mbps توسط جهار زوج سيم و نوع سوم تا سرعت 10Mbps قدرت انتقال داده را دارد و گاهي در شبكه هاي ATM بكار مي رود.
3- فيبر نوري :انتقال در خطوط فيبر نوري به روش تابش امواج نوري ميان آئينه هاي موجود در فيبر صورت مي گيرد. واضح است كه براي اتصال فيبر به دستگاههاي الكتريكي در ابتدا و انتهاي آن ، مبدل سيگنال الكتريكي به امواج نوري و يا بر عكس آن استفاده مي شودآنچه از ماهيت اين واسط فيزيكي مشخص مي گردد اين است كه تلفات انرژي در اين خطوط بسيار كم است در نتيجه بدون استفاده ازتكرار كننده امكان انتقال تا مسافت طولاني (حدود 10 كيلو متر) وجود دارد. نويز الكترو مغناطيسي بر اين خط بي اثر است و ليكن بيش ازساير خطوط انتقال نياز به محافظت فيزيكي دارد و اسيب پذيري آن بالاتر است. طراحي و پياده سازي شبكه با استفاده از اين خطوط به نسبت گرانتر وپيچيده تر از سا ير واسط هاي انتقال است و نكته قابل توجه در مورد فيبر نوري اين است كه به دليل عدم بروز خطا بر اثرتداخل امواج الكترو مغناطيسي،پروتكل هاي لايه پيوند در اين نوع شبكه ها مي تواند بسيار ساده باشد.
همچنين امكان شنود در آن دشواراست و بهمين دليل كاربرد نظامي دارد.
عوامل موثردر انتخاب واسط انتقال:
در انتخاب واسط انتقال موارد زير حائز اهميت هستند:
1- ميزان نويز پذيري خط انتقال
2- تلفات خط: تلفات ACناشي از اثر پوستي و تلفات دي الكتريك و همچنين تلفات DCناشي ازهدايت خط و نيز تلفات ناشي از نشتي جريان و ولتاژ خط بدليل وجودخازن وسلف توزيع يافته در طول خط را گويند.در كابلها باكيفيت بالا تلفات هدايتي و دي الكتريك در مرتبه هم قرار مي گيرند.
3- هزينه هاي ساخت و نگهداري خط انتقال
4- سادگي
5- پهناي باند خط انتقال با سرعت انتقال داده
6- پشتيباني ازپيشرفت فناوري
پروتكل ها و استانداردها:
با نگاه كردن به مدل هفت لايه اي ISO، مي توانيد ببينيد كه نرم افزارها و استانداردهاي بسيار زيادي براي انجام اين امور به كار گرفته شده اند.
در واقع بحث ايجاد استاندارد ها و قوانين، بحث بسيار وسيع و گسترده اي است،زيرا تقريبا هر گروه و سازماني كه به شكلي در ارتباط با اين مسائل فعاليت مي كند، سعي كرده تا روشي بر مبناي روتين ها ي كاري متداول خود ارائه دهد كه نهايتا به تعريف استانداردهاي مختلف و متفاوتي انجاميده است.
اما در سال هاي اخير بحث در مورد مدل هاي استاندارد ارائه شده توسط سازمان هاي معتبري چون ISOياInternational Standard Organization وهمچنين موسسه ديگري به نام CCITTيا
Consultative Committee On International telegraphy and telephony بسيار جدي شده و مدل هاي قابل قبول اين سازمانها به صورت وسيعي مورد استفاده قرار مي گيرند،در اينجا به شرح مختصري در مورد چند پروتكل مهم خواهيم پرداخت.
استاندارد هاي اترنت: IEEE 802 Ethernet
در سا ل هاي اخير گرو هي از توليد كنندگان و فروشندگان تجهيزات الكترونيكي شبكه تصميم گرفتند تا استاندارد هاي خاصي را براي شبكه محلي LAN تصويب كرده و ثبت كنند، اين گروه از شركتها نظير DEC,Intel,Xerox تشكيل شده بود و استاندارد توليد شده براي LANبه نام Ethernet،نام گذاري شد.
Ethernet پس از آن به صورت گسترده موردا ستفاده عمومي قرار گرفت تا اينكه سازمان IEEE بر آن شد تا انجمني براي مطالعه و بررسي سيستمهاي Ethernet وارائه قوانين و پرو تكل هاي جديد در اين زمينه تشكيل دهد و نام اين انجمن راIEEE 802 قرار دادند.
قوانين ارايه شده توسط اين سازمان ها اغلب بر لايه هاي ديتالينك و فيزيكي اعمال مي شود و Ethernetكاربران زيادي در سطح جهان دارد.
پروتكل MAP :
در سال هاي 1980 شركت جنرال موتورز(GM) طي يك بررسي طو لاني يكي از بزرگترين مشكلات سيستم خود را نداشتن ارتباط مناسب بين ابزار ها،
ماشين ها و قطعات مختلف در كارخانه عنوان كرد و جهت رفع اين مشكل برآن شد تا پروتكلي را بين قسمت هاي مختلف بر قرار سازد و مشكل ارتباطي خود را بدين ترتيب حل كند.
نام اين پرو تكلMAP است كه جهت بر قراري ارتباط بين سيستم هاي كنترل وPLC هاي مختلف سا خت شركت هاي متفاوت بكار مي رود و به اين سيستم ها اجازه مي دهد كه با يگديگر صحبت كنند.
MAP پس از آن بسيار مورد توجه قرار گرفت و نسخه هاي جديد آن مثل:
MAP2.0 MAP2.1, MAP 3.0 نيز به بازار آمدند و پروتكل MAPدر واقع بنيانگذار شبكه هاي محلي صنعتي بودكه امروزه در كارخانجات مورد استفاده قرار مي گيرد.
پروتكل Technical Office Protocol :TOP
در سالهاي بعداز ابداع پروتكل MAP شركتهاي ديگري در مورد آن نظر دادندو به بحث و توليد استاندارد هاي جديد براي آن پرداختند، از جمله اين شركتها مي توان به شركت هواپيما سازي بوئينگ اشاره كرده كه به دنبال را ه حلي مناسب جهت ارتباط كامپيوتر هاي دفتر طراحي كه مشغول طراحي هواپيما بودند،مي گشت و از آنجايي كه اين ارتباط بين نرم افزا هاي طراحي مثل CADDيا CAM برقرار مي شد و نوع كار ،كاملا دفتري است اين پرو تكل به نام TOPو يا Technical Office protocolشناخته شد.
پروتكل Transmission Control Protocol Internet : TCP/IP
TCP/IP يكي ديگر از استانداردهاي شبكه است كه در حين مطالعه و بررسي شبكه هاي صنعتي در كارخانه ها با آن مواجه خواهيد شد ،اين پروتكل براي لايه هاي 3و4 از مدلISO طراحي شده است.
TCP عمدتا براي لايه انتقال ياTransport طراحي شده و پروتكل Internetبراي لايه شبكه يا Network layer طراحي شده است.بنابراين هر دو آنها به تجهيزات مختلف از سازندگان متفاوت اجازه بر قراري ارتباط وتبادل اطلاعات را مي دهد. اين سري از پروتكلها توسط DODيا Department of Defense طراحي و ارائه شده است.
پروتكل System Network Architecture: SNA
شركتIBM جهت پشتيباني از محصولات خود كه فروش بسيار خوبي نيز دارد،در سالهاي گذشته اقدام به طراح و ابداع گروهي از استاندارد ها وپروتكل ها نمود.پروتكل SNA تمام رويه هاي استاندارد مدل ISOرا بجز لايه فيزيكي در بر مي گيرد.
پروتكل Manufacturing Message Specification : MMS
اين پروتكل نيز يك پروتكل استاندارد هفت لايه ايي بر اساس مدل ISOاست كه براي برقراري ارتباط بين دستگاههاي مختلف در شبكه هاي شبيه بهم بكار گرفته مي شود. از انجايي كه سيستمهاي مختلف داراي امكانات و ابزار مختلف و گوناگون هستندبراحتي نمي توانند با يكديگر ارتباط برقرار كنند.پروتكل MMSبراي رفع اين اشكال و پر كردن خلأ موجود در سيستم ارتباطي كارخانه هاابداع كردند كه براحتي مي تواندانتظارات فوق را برآورده سازد.
استاندارد Field bus :
همزمان با اتفاقات فوق و پيشرفت هاي چشمگير صنعت ارتباطات در آمريكا،در اروپانيز صنعت ارتباطات دچار تغيير و تحول اساسي شد و سيستمهاي مشابه سيستمهاي آمريكايي در اروپا به بازار آمدند.
استانداردهاي اروپا از يك سيستم بنام فيلدباس استفاده مي كنند كه بسيار شبيه به مدل هفت لايهISO است و از يك مدل استاندارد پنج لايه اي جهت انجام امور استفاده مي كند.
اين استاندارد با تركيب لايه هاي فيزيكي و ديتالينك به استاندارد هاي ديگري به نام
DINV 19245 TI.DIN كه گروهي از استانداردهاي آلماني هستند.
مدل هفت لايه ايي به شش لايه اي و سپس با تركيب لايه هايSession،Presentationو همچنين قسمت انتهايي لايه Application به يك لايه تحت عنوان APمدل خود را تكميل كرده و شروع به كار مي كند.
استاندارد Profibus:
يك استاندارد براي شبكه هاي صنعتي و ارتباط بين شبكه ها است كه توسط شركت زيمنس در اروپا طراحي شد و تحت استاندارد فيلد باس به ثبت رسيد .
شركت زيمنس در سالهاي اخير تعدادي از سيستمهاي كنترل شركتهاي آمريكايي مثلTexas Instrumentرا خريداري كرد و سعي در برقراري ارتباط بين سيستمهاي خود و نمونه هاي آمريكايي داشت و از آنجايي كه نيرو و دانش فني بسيار خوبي براي انجام طراحي در زمينه سخت افزار و نرم افزار در اختيار داشت اقدام به ارائه استاندارد جديدي به نام Profibus نمود.